به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدهادی سیدافقهی» نوشت:
1- تحولات اخیر سوریه بهخصوص در منطقه حلب، خان طومان و پیش از آن در تلالعیس، درواقع حرکت فریبنده و ریاکارانه آمریکا و برخی از کشورهای منطقه ارزیابی میشود که در ابتدا با تعریف و تصنیف تروریسم به «تروریسم خوب» و «تروریسم بد» آغاز گردید. بر اساس این طرح خدعهآمیز و مزورانه، گروههایی نظیر داعش و جبههالنصره در لیست تروریستهای افراطی یا «بد» قرار گرفتند و جنایتکارانی مانند احرار الشام، جیش الفتح و فیلق الرحمن هم در سیاهه تروریستهای معتدل و میانهرو یا «خوب» ثبت گردیدند.
درحالیکه اساساً فرقی بین این دو دسته وجود ندارد و هر دو، جنایتهای یکسانی را مرتکب میشوند این سؤال به ذهن متبادر میگردد که چرا این تقسیمبندی آمریکایی به دنیا ارائهشده است؟ در پاسخ باید گفت این انفکاک کذایی بهعنوان طرحی بدیل و پوششی برای دخالت و دفاع از تروریستهایی است که تحت قدرت و مهار آنها قرار دارند. بهعبارتدیگر، داعش و جبههالنصره به دلیل نافرمانی و سرکشی باید در این طرح، حذفشده و بهجای آنها تروریستهایی ابقاء شوند که صددرصد از آنها حرفشنوی دارند.
2- از سوی دیگر شاهد طرح موضوع توقف درگیریها هستیم که به تکمیل طراحی آنان ازجمله طرح فوق، کمک شایانی مینماید. تحرکات اخیر که تحت پوشش آتشبس در حال انجام است، درواقع نوعی فریب بود و تصور بر این است که حتی روسها هم از آن غفلت کردند. آنها نباید آتشبس را میپذیرفتند زیرا در پی این پذیرش بود که جنایتکاران نشاندار سوریه در مذاکرات شرکت جستند و همانها بودند که وقتی احساس نمودند از کسب امتیازات در مبارزات میدانی عاجزند بهپای میز مذاکره آمدند تا بهزعم خود کلید دمشق را از بشار اسد بستانند.
روسها تصور میکردند با ضرباتی که بر پیکره تروریستهای تکفیری وارد آوردهاند، چرخه برتری تحولات میدانی صددرصد به نفع دولت سوریه چرخیده و قادرند گروههای مخالف را وادار نمایند تا شرایط دمشق را تمکین کنند.
در همین اثنا بود که حامیان تروریستها ترفند آتشبس را به کار گرفتند؛ درحالیکه توقف درگیریها نه رعایت شد و نه طرفها خود را ملتزم به رعایت آن نمودند. درواقع، آتشبس فرصت نفسگیری و تجدید مواضع قوا را برای تروریستها فراهم کرد و در خلال این مدت، بیش از 14 هزار تروریست به همراه سلاحهای جدید و مدرن از مرزهای ترکیه و اردن وارد خاک سوریه شدند. ورود این حجم قابلتوجه از نیرو و تسلیحات باعث تقویت تروریستها و درنتیجه، از سرعت پیشرویهای بهتآور و برقآسای ارتش سوریه و همپیمانانش در تدمر، غوطه شرقی و لاذقیه کاسته شد.
غرب و حامیان منطقهای تروریستها نتوانستند پیروزیها حکومت سوریه را متوقف کنند اما با تأخیر زمانی به وجود آمده توسط آتشبس و ایضاً ورود سلاحها و نیروهای جدید، عملیاتی را برای تغییر نقشه تصرفات خود طراحی کردند. منظور آنها از عملیاتهای اخیر ازجمله حمله به حلب از یکسو تحتفشار قرار دادن حکومت سوریه و از سوی دیگر وادار نمودن روسها به دادن امتیازات بیشتر در مذاکرات از طریق فشار آوردن به متحدینش ازجمله ایران بود. اما این اتفاق روی نداد و اگر بنا بود که جبهه مقاومت تحتفشار میدانی و سیاسی قرارگرفته و امتیاز واگذار کند باید در ابتدای جنگ سوریه این کار صورت میگرفت و اکنونکه عدّه و عُدّه آنان فزونی یافته، احتمال مصالحه بسیار ضعیفتر شده است. بر اساس شواهد میدانی، آمریکا دو هدف اصلی را در سوریه تعقیب میکند:
الف- جدا کردن مناطق کردنشین بهنحویکه کردستان سوریه را به کردستان عراق ملحق کرده و بهتدریج بهسوی تأسیس کردستان بزرگ گام بردارد.
ب- ابقای گروههای تروریستی در مناطقی که فعلاً در اختیار آنها قرار دارد تا در مواقع اجرای آتشبس و برگزاری مذاکرات، سهمخواهی خود را افزایش دهند تا از این رهگذر، منافع رژیم صهیونیستی و همپیمانان مرتجع عرب خود را حفظ نمایند
3- موضوع طرح عزل و کنارهگیری بشار اسد، رئیسجمهور قانونی سوریه هم که این روزها بار دیگر به میان آمده، مسئله جدیدی نیست و مکرراً از طرف مقامات غربی و منطقهای ازجمله مسئولین ترکیه و سعودی مطرحشده است.
بهتازگی هم وزیر امور خارجه آمریکا اظهار کرده است که رئیسجمهور سوریه باید تا سه ماه دیگر از قدرت کنارهگیری کند.
باید توجه داشت که با توجه به دست برتر سوریه در عرصههای میدانی، این درخواست نامشروع کمتر مطرح میشود و در مقابل، تغییر نظام و تعیین اولویتهای جدید مانند مبارزه با داعش در دستور کار قرارگرفته است. حتی برخی از مقامات غربی بهصراحت از عدم اولویت کنار رفتن بشار اسد سخن میگویند. امروز حکومت سوریه از هر زمان دیگری قویتر و موضع ایران نیز دراینباره کاملاً روشن است. مقامات ارشد کشورمان نیز بارها بهصراحت اعلام کردهاند که بقای دولت دمشق خط قرمز تهران است و این تأکید، از سوی برخی همپیمانان جبهه مقاومت همراهی شده است. از منظر قواعد و کنوانسیونهای بینالمللی، طرح این درخواست اساساً فاقد وجاهت بوده، اصرار و ابرام بر آن بیمعنی است و تن دادن به این خواسته، بدعتی ناصواب در عرف جهانی را پایهگذاری خواهد کرد.
بنابراین و بر اساس اظهارات قاطعانه و شجاعانه اخیر دبیر کل حزبالله لبنان و نیز حمایتهای بیشائبه ایران از حکومت سوریه، کاملاً مشخص است که بازی نظام سلطه برای مسئولین سوریه کاملاً مکشوف بوده و آنها بهخوبی میدانند که غرب و همپیمانانش به دنبال حل مسئله نیستند و هدفشان سهمخواهی است. هرچند که آنها درنهایت، هدف سرنگونی حکومت سوریه را تعقیب میکنند.
نکته پایانی اینکه سفر اخیر مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل به سوریه در راستای حمایتهای همهجانبه کشورمان از سوریه و جبهه مقاومت ازآنجهت بود که برخی از بوقهای دشمنان داخلی و خارجی بهشدت اصرار داشتند که ایران از حمایت همپیمانانش دست کشیده و آن را بهعنوان نتیجه برجام تبلیغ میکردند.
این دیدارها و اعلام حمایتها چه از لسان مقام معظم رهبری و چه از زبان دیگر مسئولین، آب پاکی بر دست دشمنان ریخته و تأکیدی چندباره است تا همگان بدانند ایران اسلامی و رهبر واقعی جبهه مقاومت، بر حمایت تمامقد از دولت و مردم سوریه ادامه خواهد داد و هیچگاه از این سیاست راهبردی عدول نخواهد کرد.